کد مطلب:301562
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:207
مصائب و رنجهای حضرت زینب
مغلوله الایدی الی الاعناق
تسبی علی عجف من النیاق
دستها به گردنها بسته و بر روی شتران ماده لاغر به اسارت برده می شود.
حاسره الوجه بغیر برقع
لا ستر غیر ساعد و اذرع
روی باز و بدون روبند و پوششی غیر از ساق دست و مچهای خود نداشت.
قد تركت عزیزها علی الثری
و خلفته فی الهجیر و العری
عزیز خود را بر روی خا گذارده و زیر آفتاب سوزان با بدن برهنه او
را ترك كرده بود.
ان نظرت لها العیون و لولت
او نظرت الی الرووس اعولت
اگر دیده ها بر او افتد به ناله در آید و اگر به سرها بنگرد دگرگون شد.
تود ان جسمها مقبور
و لایراها الشامت الكفور [1] .
آرزو می كرد كه ای كاش مرده بود و زیر خاك پنهان می شد و دشمن ناسزاگوی ناسپاس او را نمی دید.
علامه مقرم گوید ازمحرم شیخ هادی كاشف الغطاء سراینده اشعار فوق شنیدم كه می گفت: هنگامی كه می خواستم اشعار فوق را پاكنویس كنم وقتی به آخرین شعر رسیدم كه «تود ان جسمها مقبور» باشد دیدم این بیت به دنبالش نوشته شده است:
و هی باستار من الانوار
تحجبها عن اعین النظار
او با پرده های نوری از چشمان بینندگان پنهان بود.
از مشاهده این بیت تعجب كردم و هنگامی بر تعجبم افزوده شد كه بعد از پاكنویس كردن وقتی به چِركنویس مراجعه كردم آن شعر را ندیدم و یقین كردم كه این یك امر غیبی است كه اهل ایمان را توان انكارش نیست و از وجود مقدسش حضرت بقیه الله چندان به دور نیست كه چنین چیزی را خود حضرت نوشته باشد. [2] .
[1] المقبوله الحسنيه /63 تاليف حجه السلام شيخ هادي كاشف الغطاء.
[2] مقرم، علي الاكبر،/ 21.